اقای شهردار.معظل وجه اشتراک در تمام شهرهای ایران  و حتی در کشورهای همسایه شغل های کاذب یا دستفروشی در خیابانها است. اما در بیشتر شهرها به اهمیت این معظل و پیامدهای فرهنگی و اخلاقی و حتی امنیت شهروندی شهروندان زودتر متوجه شدند و با مدیریت و تصمیمات قانونمند و شجاعانه  در حل این معضل قدم های قابل قبولی برداشتند و در این راستا هم در انضباط شهری و هم در زیبا سازی شهری و هم ایجاد اشتغال برای افراد واجد شرایط حرفی برای گفتن دارند. اما در شهر باران این معضل به دلیل اقدامات مقطعی و غیر کارشناسی و عدم توجه واقعی به  اشتغال زایی افراد نیازمند و عدم بهره گیری از خرد جمعی کل خیابانها شهر مبدل به بازار هفتگی اما روزانه شده و مکان های عمومی که شامل پیاده رو خیابانهای فرعی و اصلی به عنوان ملک خصوصی بعضی ها تلقی شده و سر قفلی هنگفتی  هم دارد. عده ای پا را فراتر گذاشتند مکانهای مختلفی از پیاده رو خیابانهای اصلی را در اختیار دارند که یا به دیگران اجاره می دهند و یا  افرادی را اجیر می نمایند تا بساط انها را به عنوان فروشنده در این مکانها بفروشند و بابت ان حق احمه  پرداخت می نمایند. این یعنی شهر بی صاحب. یعنی قانون جنگل.  همه ما به این موضوع واقف هستیم که بیکاری فزاینده روح و جسم جوانان ما را احاط کرده و خانواده های زیادی را تحت تاثیر خود قرار داده و این عزیزان به  ناچار به این شغلهای دستفروشی پناه اوردند و بر این باور هستیم که شهرداری  با ظرفیت های که در اختیار دارد می تواند به طور مستقیم و غیر مستقیم مشاغل ابرومند که هم وجهی شهرمان و هم وجهی شهروندان جویای کار حفظ شود کار افرینی نماید. اما در هیچ جا دنیا این اجازه را به کسی نمی دهند که بدون ضوابط و رعایت حقوق شهروندان با ایجاد سد معبر به بهانه بیکاری  به انضباط شهری و ارامش و امنیت سایر شهروندان  تعرض شود. اقای شهردار. اقای فرماندار. اقایان و خانم های عضو شورای شهر. والله سد معبر در خیابان های مرکزی وبازار و در ثانی در سایر مناطق شهر بیدا د می کند. عرض ۲متر و ۳متری پیاده رو ها از دو سو توسط مغازه دارها و الباقی به وسیله دستفروشها  اشغال و وسایل مغازه و بساط   انان پهن می شود  و فقط در بیشتر جاها فاصله۵۰ الی ۸۰ سانت محل عبور رفت و برگشت برای افرادی که با زن وبچه خود برای خرید به این محلها  که در واقع مرکز خرید سنتی شهر است مراجعه مینمایندباقیست . حال شما ملاحظه کنید مردم با چه موارد اخلاقی و زحمتی برای تردد مواجه می شوند.  اگر معلولی. یا جانبازی یا فردی با گالسکه بچه می خواهد در این مکانها خرید نماید ایا واقعا حقوق این افراد در چنین وضعیتی تامین میشود؟ از این مسولین  که مورد خطاب بنده در بالا بوده می خواهم اگر یکبار هم شده با زن و فرزندان خود و در ساعات شلوغ بازار  و پر تردد خیابانها  برای خرید به جمع مردم اضافه بشوید تا ببینید که  چه شلغم بازاری شده شهر باران. اقای شهردار هدف از این نوشته این نیست که با شمشیر به قلع و قمع بپردازید. هدف این است که بیاید راهکاری برای برون رفت از این معضل پیدا کنید. اگر مدیران گذشته شهر باران تعلل کردند. به مردم شهر. به زیبای شهر. به حقوق مردم. حتی به بیکاران شهر جفا کردند. شما استین ها را با درایت و شجاعت و منطقی و قانونمند و اگاهی از وضعیت معیشت مردم که به دستفروشی پناه اوردند بالا بزنید . طوری چهره شهر را عوض کنید حتی یک نفر بیکار و ناراضی و قانون شکن نداشته باشیم. اگر همت باشد. اگر اراده در مدیران شهرمان حاکم باشد. اگر مدیران احساس کنند که ممکن است در شهرمان کسی به دلیل بیکاری گرسنه سر بر بالش نهد . حل این مشگل دور از دسترس نیست. به همت و تلاش جهادی شما مدیران جهادی نیاز دارد. در پست بعدی راهکار نیز ارایه خواهم داد. محمد شادمان شهرستانی

صدای شهر باران پست شماره دوم

صدای شهر باران پست شماره یک

صدای شهر باران

صدای شهر باران پست شماره بیست و پنجم

صدای شهر باران پست شماره بیست و سوم

صدای شهر باران پست شماره بیست ودوم

صدای شهر باران پست شماره بیست یکم

شهر ,های ,هم ,مردم ,اقای ,مدیران ,شهر باران ,و در ,اقای شهردار ,شهری و ,پیاده رو
مشخصات
آخرین جستجو ها